نمیدانیم چرا، ولی گویا کتابباز بودن در دورهزمانۀ ما تبدیل شده است به فضیلتی بینهایت ارزشمند. گاهی آنقدر کتاب میخریم و تلنبار میکنیم که گیج میشویم مطالعه را از کدامشان شروع کنیم. به حجم کتابخانه که نگاه میاندازیم خجالتزده تلاش میکنیم بهانهای برای نخواندن آنها دستوپا کنیم. اما کتابهایی که میخوانیم چه؟ مگر نه این است که بعد از سهچهار ماه کل آن را فراموش میکنیم؟ پس نخواندن چه فرقی دارد با فراموشکردن آنها؟ آیا میشود یکجایی این دور باطل را تمام کرد؟
بعضیها هر کتاب را فقط یکبار میخوانند و بعد از گذشت مدتها تقریباً بیهیچ کموکاستی همۀ آن را به یاد میآورند. اما بیشتر ما اینطور نیستیم و این موضوع خیلی ناراحتمان میکند و مدام خودمان را بابت روش مطالعهمان ملامت میکنیم یا حافظۀ ضعیفمان را مقصر میدانیم. زمانی که کتابی را خریدیم، اسم کتابفروشی، اینکه چاپ چندم بوده و خیلی جزئیات دیگر را خیلی راحت بهخاطر میآوریم اما آنچه برایمان مهمتر است، یعنی محتوای کتاب را نه. آیا در عصر اینترنت اینهمه وسواس و عذاب روحی برای به خاطر سپردن اطلاعات ضروری است؟
مردم اغلب بیش از آنچه بتوانند در مغز خود نگه دارند، اطلاعات وارد آن میکنند.