سواد تصنعی
مرتباً به مطالبی در شبکههای اجتماعی نوک میزنیم و بعد آنها را نشخوار میکنیم.
ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک میشویم، داناییای که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است.
سواد فرهنگی سنگ بستر ارزشهای مشترک ماست.
سواد تصنعی
سواد تصنعی
ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک میشویم، داناییای که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است.
سواد فرهنگی سنگ بستر ارزشهای مشترک ماست.
هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن میگوید ما تظاهر میکنیم دربارۀ آن چیزی میدانیم. واقعاً دروغ محسوب نمیشود اگر در مهمانی، وقتی همکارانمان دربارۀ فیلم یا کتابی صحبت میکنند سرمان را بالا و پایین ببریم که یعنی من هم دربارۀ آن مطالعه کردهام؛ احتمالاً همکارانمان هم دربارۀ آن فیلم یا کتاب فقط نظرات شخصی دیگر در شبکۀ اجتماعی را بازگو میکنند. کارل تارو گرینفلد، ژورنالیست ژاپنی، ادعا میکند ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک میشویم، داناییای که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است.
بر خود احساس میکنیم، فشاری برای بهاندازۀ کافی دانستن، آن هم در تمام اوقات، تا مبادا به عنوان بیسوادان فرهنگی شناخته شویم. تا بتوانیم از بالا و پایین رفتن در آسانسور، ملاقاتهای کاری و مهمانیها جان سالم بهدر ببریم. تا بتوانیم پُست بگذاریم و نظر بدهیم طوری که انگار واقعاً دیدهایم، خواندهایم یا گوش دادهایم. آنچه برای ما اهمیت دارد این نیست که واقعاً این مطالب را دست اول مصرف کرده باشیم بلکه تنها این است که بدانیم چنین چیزهایی وجود دارند و دربارهشان نظری داشته باشیم تا بتوانیم در گفتوگوها شرکت کنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک میشویم که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است.
#B_pr
"کارل تارو گرینفلد" nytimes